مصاحبه مهندس حسینی با خبرگزاری صلح
مصاحبه مهندس حسینی با خبرگزاری صلح که در آذرماه ۹۴ انجام شده است. مهندس حسینی نامی است که در چند سال اخیر در حوزه آموزش ، فناوری اطلاعات و صلح فعالیت های متعددی نموده است.
مهندس حسینی می گوید که چرا با نام مهندس خوانده می شود. و چرا در حوزه های به ظاهر نامرتبط در این سال ها فعالیت داشته است. دغدغه های آموزشی ایشان در حوزه مشاوره تحصیلی و آشنایی با دردهای دانش آموزان و همچنین خانواده ها بسیار آموزنده است.
متن کامل مصاحبه مهندس حسینی با خبرگزاری صلح
در مصاحبه اختصاصی خبرگزاری صلح با ایشان نکات جالبی را می توان دید که شما را به خواندن آن دعوت می نماییم.
سلام . خیلی خوشوقت هستیم که در خدمت حضرتعالی هستیم. لطفا خودتان را معرفی نمایید.
بسم الله ارحمن الرحیم. آغاز سخن یاد خدا باید کرد ، خود را به امید او رها باید کرد. سلام و عرض خسته نباشید. بنده سید مهدی حسینی هستم. تحصیلکرده رشته فیزک هسته ای در دانشگاه دولتی. و در یک خانواده کاملا مذهبی و متدین پرورش یافته ام و از همان دوران کودکی در هیات های مذهبی حضور داشته ام. الان هیاتی هست که حدود ۳۲ سال است افتخار میکنم در آن حضور و فعالیت داشته ام.
چرا شما را با نام «مهندس حسینی» خطاب می کنند؟ آیا خودتان اصراری دارید؟
بنده که اصراری ندارم. البته در سال ۱۳۷۹ که شروع به فعالیت تدریس و آموزش نمودیم تقریبا عرف بود که در تبلیغات یک چیزی شبیه دکتر و استاد و مهندس استفاده می شد.
از این رو نام ما را در تبلیغات مدارس و موسسات اینگونه قید نمودند و هنوز هم با همان نام خوانده می شویم. بنده به این سابقه فرهنگی خودم می بالم و خدا را بابت آن شاکرم. بعدها هم که موسسات را راه اندازی کردیم ، همکاران اینگونه ما را مورد لطف قرار می دهند.
جناب مهندس ، چه شد که وارد آموزش و تدریس شدید؟
بنده برای تامین مخارج و هزینه های تحصیل و رفت و آمد و … نیاز داشتم به یک منبع درآمد. خوب ، انسانی هم بودیم که نمی توانستیم قبول کنیم دستمان در جیب پدر و مادرمان باشد. از طرف دیگر خانواده ما وضع مالی مناسبی نداشت که ما هم بخواهیم هزینه های خودمان را تحمیل کنیم.
ببخشید ؛ یعنی علاقه نداشتید و از سر اجبار بود؟
خیر . اینگونه نبود. بنده در ریاضیات و فیزیک بسیار مسلط بودم. البته در درس معارف اسلامی و شیمی هم تسلط داشتم. اما علاقه ام بیشتر به ریاضیات و دیفرانسیل و هندسه و … بود. تقریبا تمام کتاب های سرگذشت دانشمندان این رشته را خوانده بود. سال دوم دبیرستان بودیم. (باخنده) از کتابخانه شهید بهشتی کتاب آشنایی با فیزیک نسبیت خاص را گرفتم و کامل مطالعه کردم. خوب اینگونه بودیم. از این روی بود که وارد حوزه تدریس و آموزش شدیم.
شنیدیم که مشاور هم بوده اید؟
بله. یکی از علایق بنده در علوم روانشناسی و مطالعه در این حوزه خصوصا روانشناسی آموزش بوده است. بنده جلسات متعدد برای خانواده های دانش آموزان و دانش آموزان برگزار کرده ام. البته چند تایی هم ضبط شده است. اما شاید به ۱۰۰۰ جلسه بالغ شود در مدت ۱۵ سال گذشته. تقریبا هر ۵ روز یک جلسه داشته ایم. البته تا سال ۹۳٫ دیگر بعد از آن نتوانستم.
چرا ؟ چه مشکلی بود؟
مشکل در آموزش و پرورش که بسیار داریم. دیگر توان شنیدن و دیدن دردهای دانش آموزان خصوصا دختران و پسران نسل جدید و خانواده های آن ها کمی دشوار شده بود. مشغله های دیگر هم اضافه شده بود که فاصله انداخت.
چه مشکلاتی ؟ می شود دقیقا اشاره نمایید؟
ببینید بنده اعتقاد دارم ما کم کاری کرده ایم در حوزه آموزش. حضرت آقا هم بارها تذکر داده اند و موارد متعددی را بیان کرده اند. اما متاسفانه فاصله زیادی داریم. البته کارهای بسیار ارزشمندی در نظام جمهوری اسلامی ایران انجام شده است نسبت به آن سیستم عقب مانده استعماری و استثماری دوران سیاه پهلوی. اما همانطور که حضرت آقا هم فرموده اند ما فاصله زیادی تا نقطه مطلوب داریم.
ما به بچه ها آموزش نمی دهیم. تابوهایی می سازیم مثلا در مسائل جنسی ، اینترنت و فضای مجازی ، روابط دختر و پسر و … اصلا ورود به این مسائل نمی کنیم. باید کتاب ها متناسب با نسل کنونی ، پیشرفت های کشور ، نیازهای امروز ، فرهنگ اسلامی و ایرانی نگاشته شود. خوب از همین موارد مشکل پیدا می شود. وقتی آموزش نمی دهیم ، چه انتظاری هست؟ آیا می شود از یک دانش آموز ابتدایی انتگرال معین امتحان گرفت؟ کارهای ما هم در آموزش و پرورش همین طور است. آموزش های ناقص در زمان های نامناسب.
راهکار چیست؟
راهکار ، دین ماست. اسلام تمام راهکارها را گفته است. پدران باید به پسران بگویند و مادران به دختران خود. آموزش والدین و نحوه مواجهه هم برعهده ما و متولی اداره جامعه است.
مگر در قرآن این همه آیه در زمینه های جنسی و روابط ، مسکرات ، ازوداج و طلاق ، بلوغ و … نیست؟ مگر قرآن کتاب بزرگسالان است؟ خیر. کتاب الهی ، کلام وحی، برای تمام سنین و تمام زمان ها می باشد.
خداشناسی از خودشناسی آغاز می شود. خود شناسی هم معرفتی و هم فیزیکی است. اسلام دین کامل است به دلیل همین مسائل. هم عرفان و الوهیت دارد هم در رابطه با غسل و نظافت و … . هم روح و هم جسم.
پس اشکال از ما است که نتوانستیم در این عرصه آموزش درست و مطابق با تعلیمات اسلام و قرآن رفتار نماییم.
چقدر روایات داریم که حضرت رسول و ائمه طاهرین در مسجد و علنا مسائل شرعی را در هر زمینه ای پاسخ می دادند. خجالت و رودربایستی در اسلام شیعی جایی ندارد. همین ملاحظات بی مورد سبب بسیاری از مشکلات بعدی است.
مهندس حسینی بعد از آموزش چه کردید؟
ما هنوز هم در آموزش هستیم. در کنار آن برحسب نیاز های روز وارد حوزه آی تی و فناوری اطلاعات شدیم. در سال ۱۳۸۳و ۱۳۸۴ تحقیقات گسترده ای انجام دادیم. در همان سال ها سایت آموزشی راه اندازی کردیم.
ایده اولیه همین لوح های فشرده آموزشی و ساخت فیلم های آموزشی اساتید در همان سالها بود که انجام دادیم. بعدها سایر همکاران این مسائل را قوی تر و کامل تر انجام دادند. بعد هم وارد مسائل شبکه و امنیت و سرورینگ و … شدیم. آموختیم و تجربه اندوختیم.
در حال حاضر هم در برخی مسائل فناوری اطلاعات به لطف الهی نظر می دهیم. تحصیلات رسمی دانشگاهی در این رشته نکردیم ، اما بسیاری از مواردی که تحصیلکردگان در عالم تجربی و واقعی نیاز دارند و در تحصیلات آکادمی نیاموخته اند را تدریس می کنیم.
چرا حوزه اینترنت و آی تی؟
حوزه فضای مجازی و اینترنت بسیار مهم است. مقام معظم رهبری (مدظله العالی) این حوزه را بسیار تاکید می نمایند. و شاهد انذارها و تذکرات فراوان ایشان در طی دهه گذشته بوده ایم. ما متاسفانه در این بخش کمبودهای فراوان داریم.
در حوزه بازی های رایانه ای – در حوزه شبکه های مجازی – در حوزه پیام رسان ها – در حوزه آموزش مجازی و… باید کارها را سریعتر پیش ببریم. جهش علمی در حوزه آی تی همانطور که حضرت آقا فرمودند باید جهادی باشد مانند علوم موشکی و فضایی و هسته ای.
تدابیر داهیانه رهبری (حفظه الله) هم در استقرار شورای عالی فضای مجازی بسیار حائز اهیمت بوده است. ببینید حضرت آقا بیش از ۲ دهه است بر روی فناوری اطلاعات و نرم افزار تاکید می نمایند.
جناب مهندس کمی بی ربط نیست آموزش و اینترنت؟
این ظاهر امر است. در حال حاضر ، آموزش و تعلیمات مختلف در حوزه فضای مجازی و اینترنت است. این فضای مجازی بسیار پیچیده و حضور دشمن و عوامل نفوذ در آن جدی و نگران کننده است. ما در آموزش غفلت می کنیم و به دنبال حوادث می دویم و واکنشگریم.
ما باید طرح و برنامه مدون داشته باشیم و کنشگر این عرصه شویم.
یعنی دو شاخه جداگانه است؟
وقتی بنده می گویم حضرت آقا ، دغدغه دارند ، حساسیت دارند ، تاکید می کنند که کار شود ، یعنی همین. سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را شما مطالعه نمایید.
اسناد بالادستی مانند سند چشم انداز و همین سند اقتصاد مقاومتی را شما تدقیق نمایید. مشاهده می کنید که آموزش و پرورش و حوزه فناوری اطلاعات بسیار به هم پیوسته اند.
ما سعی می کنیم پشت سر رهبری و اشارات معظّم له حرکت کنیم. هدف مان علاوه بر اقتصاد دانش بنیان که یکی از عوامل موثر در اقتصادمقاومتی هم می باشد ، حوزه فرهنگ و آموزش در این مساله حساس است.
می شود دقیقا توضیح دهید؟
بله . به طور مثال ما ۳ طرح فناوری اطلاعات برای ساماندهی برخی مسائل و موارد که در آموزش و ژرورش لمس کرده ایم و با آن ها دست و پنجه نرم کرده ایم ، داریم. حالا نمی توانم نام کامل ببرم.
ولی به طور مثال سامانه ای است که در بستر تحت وب هم در اینترنت. و هم در اینترانت می توان موضوع فعالیت های فرهنگی مدارس و کلیه سیستم های آموزشی را سامان داد.
سامانه دیگری هم می باشد برای سامان دهی ارتباط مردمی یا گزارش ها و انجمن های اولیاء و مربیان.
البته بهایی داده نشده است تاکنون. صحبت هایی شده است که هنوز در مرحله مقدماتی می باشد.
در رابطه با حوزه فعالیت صلح و دوستی برایمان بفرمایید. چه شد که در این قضیه ورود کردید.
این مساله یک نوستالوژی مذهبی برای بنده است. ما از کودکی در بیت الحسن المجتبی (ع) بوده ایم تا کنون.
خوب ، آقا کریم اهل بیت علیهم السلام است. و قضیه صلح حضرت با معاویه هم که بر مظلومیت ایشان افزوده است ، را در جریان می باشید. البته اینجا بگویم زیباترین تحلیل را مقام معظم رهبری (زیده عزّه) دارند که مجال نیست به آن وارد شویم ولی توصیه اکید می کنم بر مطالعه و غور در آن.
ما هم حسب علاقه و روند خانوادگی از همان ابتدا در امور خیریه و عام المنفعه حضور داشتیم. اساس شکل گیری ما نیز حلقه ای از دوستان و همکاران فرهنگی برای حمایت از اقشار کم درآمد و آسیب دیده ، در حوزه آموزش و مدارس و موسسات بود.
منظورتان حمایت مالی است؟
بله . هم حمایت مالی و هم حمایت تحصیلی و مشاوره ای. ما فرزندانی داریم بسیار با استعداد و تلاشگر. اما خانواده دچار آسیب است.
پدر دچار اعتیاد است یا پدر به رحمت خدا رفته است و مادر سرپرست خانواده است و مثال های دیگر. ما این فرزندان را عزیز می داریم و تا جایی که می توانستیم حمایت می کردیم. از سال ۱۳۸۳ این فکر آغاز شد و پایه و اساس موسسه صلح و دوستی بود.
ما از سال ۱۳۸۴ تحقیقاتی را در زمینه صلح حسنی (ع) آغاز نمودیم که در سال های بعد از همین تحقیقات به صلح اسلامی و طرح کامل موسسه بین المللی صلح و دوستی دست یافتیم.
آیا این تحقیقات منتشر شده است؟
بخشی از آن در سخنرانی ها یا مصاحبه ها یا مقالات منتشر شده است. اما بخش اعظم آن خیر.
ما طرحی داریم که توسط دوستان و همکاران در بخش حوزه دبیرکل و در اداره کل برنامه و بودجه تدوین شده است.
آیین نامه های آن در حوزه معاونت حقوقی تدوین گردیده است. تمام آن ها را برای دفتر مقام معظم رهبری (دامت برکاته) ارسال کرده ایم. برای سایر مقامات لشکری و کشوری هم نامه هایی ارسال شده است.
نتیجه چه بوده است؟
نتیجه این است که فعالیت هایمان در حال انجام است. برخی مذاکرات و صحبت هایی هم جاری است که بحمدالله کار گسترش یابد. ما توکل و توسل به حضرت حق و حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین ، خاصّه مادرمان حضرت فاطمه الزهرا (س) داریم. معتقدیم که این راه صحیح است و الی الله است. شما وقتی نیّت اعمالتان ال الله باشد دیگر سایر موارد به صورت خودکار سامان می یابد. فلیتوکل علی الله فهو حسبه.
ما افق و چشم اندازی را ترسیم کرده ایم که به حول و قوه الهی ، با حمایت ها و بسترهای موجود ، می توان به تحقق شان ایمان داشت.
مهندس حسینی در مورد کارهای این حوزه بیشتر بفرمایید؟ دقیقا منظورتان چه فعالیت هایی است؟
به طور مشخص راه اندازی موسسه بین المللی صلح و دوستی دائم فراگیر در مقابل تفکر کانتی ، لیبرال لائیک و سکولار روسو و پاین و لاک و … است. صلح دائم فراگیر در مقابل صلح پایدار است. صلح پایدار اساسش غلط است. بی خدا و انسان محور است. آن هم انسانی تک بعدی و رها شده در زمین که بر پایه عقل عملی تصمیم می گیرد.
در مقابل تفکر منحط غربی ، «صلح دائم فراگیر» بر اساس «صلح اسلامی» است که خدامحور و با حفظ ارزش های ذاتی انسانی است. انسانی که عقل و اجماع و وحی را با خود دارد. انسان چند بعدی ِ تعالی خواه. انسانی که براساس دستورات الهی ، در مقتضیات زمان هم از عقل و منطق و استدلال بهره میگیرد و هم از خرد و دانش جمعی و شورایی. این یعنی جمهوری اسلامی. مردمسالاری دینی.
بنده در چندین سخنرانی و نشست هم عرض کرده ام ما، در ایده ، باور ، ایدئولوژی ، راهبرد ، استراتژی و عمل با تفکر صلح بین الملل یا همان صلح پایدار اختلافات اساسی داریم.
خوب از این به کجا می رسیم؟ هدف چیست؟ جنگ فلسفی با غرب؟
خیر.ما اهداف و اصول را بیان کرده ایم. اصول ما این موارد است که در وب سایت موسسه بین المللی صلح هم بیان شده است.
- جلوگیری و مقابله با جریان نفوذ فرهنگی
- تغییر جریان وضع موجود و جریان سازی در سطح بین الملل
- صادرات تفکر بعنوان مهمترین ، اساسی ترین و با ارزش ترین کالای صادراتی
اهداف اساسی ما هم در موارد ذیل می توان خلاصه کرد.
- تاثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم فرهنگی از طریق تعاریف موجود در صلح
- بازتعریف صلح
- حضور و فعالیت از طریق دفاتر و مجامع فرهنگی صلح طلب در سایر کشورها
- ایجاد زمینه برای حضور و فعالیت نخبگان و دانشگاهیان و اندیشمندان مستقل در سایر کشورها
- توسعه خبرگزاری بین المللی صلح به یک رسانه فراگیر
بنابراین حرف های ما هیچ ارتباطی به جنگ فلسفی با غرب و قس علیهذا ندارد. البته نباید فراموش کنید که غرب و فلسفه غرب با ما جنگ دارد. آن ها کلا با هر نحله فکری و اندیشه ای که با آن ها نباشد یا قرابت نداشته باشد یا بهتر است بگوییم در خط و مسیر آن ها نباشد ، جنگ دارند. البته باید بین تفکر فلسفی دینی غرب و آنچه تفکر و لابی استکبار است تفاوت بگذاریم. نباید فراموش کنید که تفکرهای دینی غرب در لابی های قدرت نظام سلطه هضم شده اند.
به فرموده حضرت آقا ، مشکل نظام سلطه هم با تفکر جمهوری اسلامی ایران است. آنچه نگرانی مقام معظم رهبری (زیده توفیقاته) می باشد هم غفلت از این هاضمه بین المللی نظام استکبار است.
به نظر شما ما می خواهیم به کجا برویم؟ به همان مسیر منحط غرب؟! آیا خودشان گرفتار مشکلات عدیده نیستند؟ آیا نباید ما خودمان را در مقابل جنگ نرم دشمن ، مجهز نماییم؟
یعنی مهندس حسینی می گوید بهتر و بیشتر از تمامی افراد و موسسات فعال فعلی می فهمد؟
خیر . به هیچ عنوان چنین نیست. بنده مدعی نیستم. فراموش نکنید که همه چیز را همه کس دانند. دوستان ما در معاونت تحقیق ، پژوهش و آموزش بیش از ۱۲۰ منبع را بررسی نموده اند. ما می گوییم نظام فلسفی ماتریالیستی یا اومانیستی در هر شکلش. می خواهد لیبرال باشد یا کمونیسم باشد یا هر نوع دیگر ، نمی تواند زمینه صلح بین المللی را فراهم آورد.
چند سال از تاسیس سازمان ملل متحد براساس الگوی کانت بعنوان سنبل فلسفه غرب می گذرد؟
آیا او در رساله «به سوی صلح پایدار» اصول و بن مایه سازمان ملل را بنیان ننهاده است؟
آیا اکنون به صلح پایدار رسیده ایم؟ یا همان تفکر اسپینوزایی است که بهتر است تمام قدرت در دست یک تن باشد تا صلح برقرار گردد؟!
پس به بن بست رسیده ایم؟ باید جنگید؟ شما مگر طرفدار صلح نیستید؟
خیر . تفکر غربی به بن بست رسیده است. ما در تفکر «صلح دائم فراگیر» در یک چشم انداز و افق روشن حرکت می کنیم. مسیر پرفراز و نشیب و ناهموار است. اما بن بستی در کار نیست. انسانی که خدامحور است ، بن بست برایش بی معنی است.
صحبت ما به هیچ عنوان جنگ اندیشه و فلسفه یا حتی جنگ نظامی نیست. صحبت ما دقیقا بر پایه صلح است. اما بدون عدالت صلح معنا ندارد. عدالت یعنی آنکه همه چیز در جای مناسب خود باشد. یعنی شواری امنیت با ۵ عضو دارای حق وتو نمی تواند عادلانه تصمیم بگیرد برای ۱۹۳ کشور دیگر. عدالت یعنی مجمع عمومی سازمان ملل متحد با رای اکثریت و با اصولی که باید بازتعریف شوند ، تصمیم گیر باشند. «صلح دائم فراگیر» زمانی حاصل می شود که موسسات بین المللی مستقل همچون موسسه بین المللی صلح و دوستی که از آبشخور فکری غرب ارتزاق نمی کند یا سرمایه داران صهیونیزم و استکبار ، هزینه هایشان را تامین نمی کند ، بتوانند در متن اجماع واقعی برای صلح حضور داشته باشند.
بانک مورگان چیس با سابقه مشخص کل گردش مالی سازمان ملل متحد را بر عهده دارد. شما انتظار دارید از این مشرب فکری که غصب و جنایت در یک کشور و آوار کردن مردم بومی و شهرک سازی را مجاز می داند ، «صلح پایدار» ایجاد شود!
بنابراین ما طرفدار تفکر و منطق مستقل از نظام سلطه هستیم. ما طرفدار صلح واقعی و عادلانه هستیم.
جناب مهندس حسینی با تشکر از زمانی که به ما اختصاص دادید و اینکه با روی باز سوالات ما را پاسخ گفتید. ان شاءالله در یک فرصت دیگر در رابطه با موضوع صلح در منطقه با شما صحبت خواهیم کرد.
من هم از شما تشکر می کنم و امیدوارم در راهتان مصمم و موفق باشید. ان شاءالله
روابط عمومی موسسه بین المللی صلح و دوستی